سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 63
کل بازدید : 360099
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


اینکه مادیون و ضد مذهبها می‏گویند دین تریاک جامعه است، تخدیر است‏، عامل رکود و توقف است، توجیه‏گر مظالم و تبعیضات است، نگهبان جهل‏ است، افیون توده‏هاست، راست است اما درباره مذهب حاکم و مذهب شرک‏ و مذهب تبعیض که سوار بر تاریخ بوده است، و دروغ است اما درباره‏ مذهب راستین، مذهب توحید، مذهب محکومان و مستضعفان که همواره از صحنه زندگی و تاریخ بیرون رانده شده است. یگانه نقشی که مذهب محکوم‏ ایفا کرده اعتراض و انتقاد بوده است، مانند اینکه حزبی اکثریت را در قوه مقننه ببرد و دولت را از اعضای خود تشکیل دهد و برنامه‏های خود را پیاده و تصمیمات خود را اجرا کند، و حزبی دیگر هر چند مترقی‏تر و پیشروتر اما همیشه در اقلیت بماند، که جز اعتراض و انتقاد از اکثریت‏ کاری از او ساخته نیست. حزب اکثریت گوشش به این انتقادها بدهکار نیست، هر طور دلش می‏خواهد جامعه را می‏چرخاند و احیانا از انتقادها و اعتراضهای اقلیت برای استحکام کار خود استفاده می‏کند. اگر این انتقادها نبود ممکن بود خود به خود در اثر فشار روز افزون سقوط کند، اما انتقادهای اقلیت به او هشدار می‏دهد و به این وسیله وضع خود را مستحکم‏تر می‏نماید. بیان گذشته به هیچ وجه صحیح نیست، نه از جهت تحلیل ماهیت شرک و نه‏ از جهت تحلیل ماهیت مذهب توحید و نه از جهت نقشی که در تاریخ برای‏ این دو مذهب تصویر شده است. بدون شک همیشه مذهب در جهان بوده است، اعم از مذهب توحید و یا مذهب شرک و یا هر دو. در اینکه آیا مذهب شرک تقدم داشته بر مذهب توحید و یا برعکس، مذهب توحید بر مذهب شرک تقدم داشته است، علمای جامعه‏شناسی‏ نظرهای مختلف داده‏اند، غالبا گفته‏اند اول مذهب شرک وجود داشته و مذهب تدریجا تکامل یافته و به توحید رسیده است، و برخی برعکس گفته‏اند. روایات دینی، بلکه برخی از اصول دینی، نظر دوم را تأیید می‏کند. اما اینکه به هر حال چرا مذهب شرک پدید آمده است، آیا واقعا مذهب شرک‏ برای توجیه مظالم و تبعیضات وسیله ستمگران تاریخ اختراع شده یا علت‏ دیگر دارد، محققان علل دیگری ذکر می‏کنند و به این سادگی نمی‏توان قبول‏ کرد که شرک مولود تبعیضات اجتماعی است. تحلیل مذهب توحید به عنوان‏ اینکه توجیهی است برای خواسته‏های طبقات محروم ضد تبعیض و طرفدار برادری و برابری و یگانگی، از این هم غیرعالمانه‏تر است و بعلاوه با مبانی اسلامی به هیچ وجه سازگار نیست. بیان گذشته، پیامبران راستین خدا را به صورت "تبرئه شدگان ناکام" در می‏آورد، ناکام از آن جهت که در برابر باطل شکست خورده و در طول‏ تاریخ مغلوب بوده‏اند، مذهبشان نتوانسته در متن جامعه نفوذ کند و سهم‏ قابل توجهی لا اقل در حد مذهب حاکم و باطل به خود اختصاص دهد، نقشی جز اعتراض و انتقاد به مذهب حاکم نتوانسته ایفا کند، و اما "تبرئه شده‏" از آن جهت که بر خلاف ادعای مادیون، در قطب استثمارگران و چپاولگران قرار نداشته و عامل توقف و رکود نبوده‏اند، جهت‏گیری آنها به‏ سود آن طبقه نبوده، بر عکس، در قطب مستضعفان و استثمار شدگان جای‏ داشته، درد آنها را چشیده و از میان آنها برخاسته‏اند و به سود آنها و در جهت احقاق حقوق از دست رفته آنها کوشا بوده‏اند. پیامبران راستین همچنانکه از نظر روح دعوت و رسالتشان که همان‏ جهت‏گیری و جبهه گیری آنان است تبرئه می‏شوند، از جنبه ناکامی‏شان نیز کاملا تبرئه می‏گردند، یعنی آنها مسؤول ناکامی خود نیستند، زیرا "جبر تاریخ" ناشی از مالکیت اختصاصی، جبرا و قهرا جامعه را به دو نیم کرد: نیم استثمارگر و نیم استثمار شده، نیم استثمارگر که مالک تولیدات‏ مادی بود قهرا مالک تولیدات معنوی هم بود، و با جبر تاریخ که همان قضا و قدر است در تعبیر مادی‏اش، قضا و قدری که خدایش نه در آسمان بلکه در زمین، خدایش نه مجرد بلکه مادی، یعنی همان قدرت حاکمی که نامش‏ زیربنای اقتصادی جامعه و شاه‏فنرش "ابزار تولید" است، نمی‏توان پنجه‏ افکند، پس پیامبران مسؤول ناکامی خود نبوده‏اند. ولی ضمن اینکه با بیان گذشته، پیامبران راستین تبرئه می‏شوند، نظام‏ راستین هستی که گفته می‏شود نظام "خیر" است، نظام "حق" است، خیر بر شر غلبه دارد، تخطئه می‏شود.

منبع سخنان شهید مطهری کتاب جامعه و تاریخ ایشان است.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ