سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 26
کل بازدید : 359910
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


عرفان ها و جریان های نوظهور معنویت گرا را می توان در هفت شاخه کلی و چندین زیر شاخه، طبقه بندی کرد:

  1. عرفان های هندی
  2. عرفان های آمریکایی
  3. عرفان مسیحی
  4. عرفان یهودی
  5. عرفان چینی (آیین ذن)
  6. فرادانش و فراروانشناسی
  7. سینمای ماوراء

شاخه عرفان های هندی می تواند در دو بخش آیین های باستانی هند و آیین های عرفانی نوظهور مورد بررسی قرار گیرد. آیین های باستانی هند شامل آیین های ودایی، برهمنیسم (هندوییسم)، جین، بودا و تنتره است و عرفان های نوظهور هندی شامل آیین های یوگا، اشو، سای بابا، رام الله، کریشنا، یوگاناندا و دالایی لامای چهاردهم است.

شاخه عرفان های آمریکایی شامل عرفان های سرخپوستی و عرفان اکنکار و مکتب پائولو کوئیلو است.

عرفان های سرخپوستی خود دارای سه بخش عرفان تولتک، عرفان سو، و عرفان ساحری است.

در این سلسله نوشتارها برآنیم تا به اختصار به نقد و بررسی این آیین ها بپردازیم.

ابتدا از آیین های باستانی هندی آغاز می کنیم. هند سرزمینی کهن و باستانی در جنوب آسیاست که پس از چین پرجمعیت ترین کشور جهان است. بیش از 2000 سال قبل از میلاد مسیح، ساکنان آنجا مردمی سیه چهره با موهای مجعد بودند که به نام "دراویدیان" شناخته می شدند. بر اساس حفاری هایی که اخیراً در پنجاب و موهنجودارو صورت گرفته، این قوم دارای تمدن دوره مفرغ بوده و از صنایع و معماری خاصی بهره مند بودند. دین آنها از نوع ادیان ابتدایی بود که مهم ترین رکن آن اعتقاد به تناسخ و انتقال ارواح است. آنان برای خدایان خود قربانی می کردند و هنگام تقدیم قربانی سرودهایی می خواندند. این سرودها از مغز و اندیشه روحانیون تراویده بود که کم کم ودا شکل گرفت. بر این اساس اولین دین در هند شکل یافت و در پی آن ادیان دیگری هم پدید آمدند.

سازمان قبایل در هند بدین صورت بود که هر قبیله ای رئیسی داشت با نام "راجه". این مقام به حکم وراثت از پدر به فرزند منتقل می شد. پدر هر خانواده "پیتار" نامیده می شد و اتفاقاً نام روحانیون هم همین بود و احتمالاً لقب پدر روحانی از همین زمان به وجود آمده است. همسر رئیس خانواده به نام "ماتار" نامیده می شد که وظیفه او فرمانبری از شوهر و اداره تمام امور خانواده بود.

الف. آیین ودایی

پیرامون آیین ودایی باید گفت که ودا در لغت به معنای دانش است که دارای چهار بخش است: ریگ ودا، سامه ودا، یجور ودا و آتهروه ودا.

"ریگ ودا" به معنای قطعات حمد و ستایش است. این کتاب دربردارنده بیش از هزار سروده مذهبی است و در چند بخش تنظیم شده است. این سروده ها از روحانیون است که به صورت شفاهی و سینه به سینه به نسل های بعد منتقل شده تا این که ظاهراً حدود قرن هشتم قبل از میلاد صورت کتابت یافته است. ریگ ودا چندین خدا را مخاطب قرار می دهد که عبارت اند از: خدای پدر یا دایوس پیتار یا پدر آسمانی، خدای مادر یا پریتیوی ماتار یا خدای زمین، خدای میترا که خدای مهر و آفتاب بود.

"سامه ودا" سروده هایی است که به هنگام نوشیدن شراب مقدس سوما خوانده می شد.

"یجور ودا" بیشتر کلام منثور است که به قصد تلاوت برای تقدیم قربانی، ادعیه و اوراد قرائت می شد.

"آتهروه ودا" مجموعه افسون ها و اورادی است که به قصد سحر و جادو از زمان های دور باقی مانده است. در این ودا، نفرین ها و ادعیه سحرانگیز بسیار است.

رسم عبادت در کیش ودایی بسیار ساده بود. آن ها با روح امیدوار، خدایان را به نماز می ایستادند. آنان در ابتدا معبد خاصی نداشتند و مراسم پرستش را زیر آسمان و بر فراز چمن های سرسبز و نزدیک صحرایی که برای خدایان فراهم ساخته بودند انجام می دادند و برای خدایان شیر و کره و حبوبات، قربانی و بیش از همه اسب فراهم می کردند.

ب. آیین برهمنیسم (هندوییسم)

اواخر قرن هفتم قبل از میلاد، برهمنان صاحب قدرت شدند. در این زمان امیران و حاکمان مشغول تدبیر سیاسی کشور بودند و گاهی هم به کار جنگ و جدال می پرداختند، ولی در هر شرایطی از طریق توجهات عالمان روحانی کسب نیرو و فیض می کردند و به وسیله ادای نماز و تلاوت ادعیه و تقدیم قربانی از آن عالم یاری می جستند. همین امر باعث شد که روحانیون مرتبه ای بلند یافتند؛ به گونه ای که نفوذ آن ها از زمین تا آسمان بسط یافت.

به تدریج در محدوده هایی چندگانه پرستی جای خود را به وحدت داد. بنابراین اندیشه وحدت و اعتقاد به روح مطلق ازلی و ابدی که آن را "ایندرا" یا "میترا" یا "آگنی" می نامیدند، مرکزیت یافت. برهمن ها عقاید دیگری هم داشتند که در میان آن ها تناسخ یا قانون سمساره، اهمیت بیشتری داشت. مطابق این عقیده، جهان سه مرحله داشت: زایش، زیست و نابودی. روح پس از مرگ بدن به کالبد دیگری انتقال یافته و تولدی جدید می یابد. این تولدها ممکن است بی انتها باشد. بنابراین روح در یک گردش دولاب گونه در حال انتقال به بدن جدید است. روح در این تحولات و انتقالات، گوهر ذاتی خود را عوض نمی کند. اگر روح در بدن شخص بدکاری باشد و او نظام کاست را رعایت نکرده باشد، پس از مرگ کیفر او این است که به جسم شخص پست تری که ممکن است حتی حیوانی باشد می رود و اگر در بدن آدم خوبی باشد، روح پس از انتقال ممکن است به بدن مقام بالاتری در نظام کاست انتقال یابد. از این روی تمام اعمال در سرنوشت انسان مؤثرند و هیچ چیز دیگر مثل توبه، انابه، شفاعت، عفو، و غفران تأثیری در آینده انسان ندارد. بنابراین بر قانون سمساره قانونی بالاتر حاکم است که قانون عمل و عکس العمل است؛ یعنی کیفیت انتقال روح به کالبد بعدی بسته به عمل کالبد قبلی است. این قانون حاکم، قانون کرمه نام دارد. حالت انتقال روح از بدنی به بدن دیگر برای روح حالت تحیر و سرگردانی در پی دارد. برای خروج از این حالت راهی جز کشتن خواهش های نفسانی نیست؛ تا این که روح از گردونه تناسخ خارج شود و به آتمن یا روح کل بپیوندد و به نجات یا مکشه نایل آید.

کتاب مقدس برهمنان، بجز کتاب وداها، کتاب اوپنیشادها است. این کتاب که بزرگ ترین تفکر و اندیشه عرفانی در تاریخ هند به شمار می آید مربوط به دوره ای چهارصد ساله است که تا اواخر قرن سوم قبل از میلاد ادامه داشته است. این نام در زبان سنسکریت به معنای "حضور در مجلس معلم" است. مضامین این کتاب عمدتاً از برهمن ها است و البته قرائنی وجود دارد که نشان می دهد دیگر اصناف هند و خصوصاً کشتریه ها در تدوین برخی از اجزای آن شریک بودند.

اوپنیشادها به این پرسش ها پاسخ می دهد که حقیقت چیست؟ حیات انسانی چه معنا دارد؟ آیا هستی به خودی خود حقیقت است یا فقط نمایشی وهمی است؟ آیا اعمال و افکار بشر حقیقت است یا پندار؟ مهم ترین اصل عرفانی که اوپنیشادها منادی آن است، اصالت وحدت یا مونیسم است. کل اشیا، چه مادی و چه غیرمادی، در دریای حقیقت و وحدت مستغرق اند. عالم وحدت فوق عالم محسوسات است و در منتهای عالم ماده قرار دارد و ذاتاً قائم به نفس است و از آن معمولاً به "برهمن" تعبیر می شود. غیر از آن، هرچه هست وهم و خیالی بیش نیست که به آن "مایا" گفته می شود. روح فرد باید با روح کیهانی اتصال یابد و با آن متحد شود که در این صورت نقطه اوج عرفان در آیین برهمنیسم شکل می گیرد و به آن "نیروانه" گفته می شود.

آیین برهمنی سه طریق برای نجات انسان معرفی می کند:

1.طریقه عمل: این طریقه که از قدیم نزد هندوان رایج بوده است، برای عوام معمول است. این روش در عین حال که سهل و قابل فهم است، بسیار دشوار و جدی است. سالک باید سعی کند که به وسیله عمل و عبادت به منزل نجات دست یابد. این روش را آداب و قوانینی است که در مجموعه ای به نام مانو تدوین یافته است. مانو حدود دویست سال قبل از میلاد مسیح تنظیم شده و مجموعه شرایع و فقه هندوها است. در این کتاب آداب تولد، نام گذاری، تغذیه، تراشیدن مو، بلوغ، ازدواج و تمام حدود طبقات اجتماعی بیان شده است.

براساس مناسک کتاب مانو، زنان هم آداب خاص خود را دارند. به موجب قانون این کتاب، بر زن واجب است که با کمال خضوع به خدمت مرد قیام کند. دختر باید در طفولیت برده پدر و در جوانی مانند کنیزی در خدمت همسر خود باشد و با مرگ همسرش باید مطیع پسر ارشد باشد و حق ازدواج با هیچ مردی را ندارد. حتی در برخی شهرهای هند، رسم است که زن در مقابل شوهر سجده کند و پای او را ببوسد و نباید نام مرد دیگری را بر زبان خود جاری کند. و اگر زنی پس از مرگ شوهرش با مردی دیگر ازدواج کرد، روحش پس از مفارقت در رحم شغال جای می گیرد. زن خوب در اندیشه هندوها زن باوفایی است که همسر خود را مانند خدا پرستش کند. در مقابل، مرد با آن که مقام برتری نسبت به زن دارد، ملزم به ادای برخی حقوق به زن است؛ مثلاً باید در ایام تعطیل هدایایی به زن بدهد. ولی هیچ برهمنی با زن همسفره نمی شود و حتی نظر کردن به زن را حرام می داند.

2.طریقه علم: سبب اصلی تمام دردها و شرور انسان، جهل و خطاهای فکری است. خطاهای اخلاقی منشأ اصلی شقاوت بشر نیست. باید برق یقین در حالت استغراق و مراقبت جستن کند و قلب طالب مستعد به نور اشراق روشن گردد. این درخشش، همان مقصد نهایی است و سالک باید برای وصول به این مرتبه ریاضات طولانی بکشد. مراحلی که سالک باید طی کند عبارت اند از:

- مرحله طلب و تحصیل: در این مرحله طالب باید بر طبق دستور شریعت اعمالی را فراگیرد و انجام دهد. مثل اینکه آتش مقدس را ستایش کند، کمربندی به کمر بندد، در خانه معلمی اقامت جوید تا این که به 25 سالگی برسد. در این مدت کسب طعام بر عهده خود اوست.

- مرحله ازدواج: چون به این مرحله نایل شد، باید از خانه معلم بیرون آید و زنی را به همسری برگزیند و فرزندی تربیت کند که وارث علم او باشد. در این مرحله باید سعی کند به جانوران آزار نرساند. آنگاه که پوست بدنش پر از چین و چروک و موهایش سفید شد، به مرحله بعدی منتقل می شود.

- مرحله رهبانیت: در این دوره، زمان آسایش سالک سپری می شود و باید از دنیا به کلی اعراض کند و به جنگلی پناه برد. سرنوشت عیال خود را به فرزندش واگذارد و سعی کند با روح کلی اتحاد برقرار کند. چون به این دوره رسید، قلم تکلیف از او برداشته شده، آتش عِلوی در درون او روشن می شود.

- مرحله ترک دنیا: در این دوره سالک باید تمام همّ خود را برای وصول به مقصد نهایی مصرف کند. در مراقبه و تفکر عمیق فرو می رود و استغراق حاصل می کند.

3.طریقه اخلاص: روش اخلاص یا بهکتی عبارت است از علاقه خالصانه و ایمان خاص به یکی از خدایان هندو. در این روش جوکی عشقی سوزان از خود بروز می دهد و نفسانیت خود را فدای خدای خویش می کند. بزرگ ترین کتاب مشهوری که روش اخلاص یا بهکتی را در ادبیات هندوان نشان می دهد، رساله ای است به نام بهگود – گیتا یا نغمات کریشنا. این رساله منظوم مشتمل بر صدهزار بیت مثنوی است.

اواخر قرن هفتم قبل از میلاد، ساکنان هند تشکیلات و سازمان اجتماعی گسترده ای را به ظهور رساندند. این سازمان گسترده که سراسر هند را فراگرفته بود، تمام مردم هند را به چهار صنف تقسیم می کرد. این چهار طبقه عبارت اند از: طبقه برهمنان یا روحانیون، طبقه کشتریه ها یا اشراف و امرا، طبقه ویسیه ها یا کشاورزان و صنعتگران، طبقه شودره ها یا طبقه چاکران و خدمتگزاران.

هر کس از این طبقات اجتماعی خارج باشد، نجس یا پاریا خواهد بود و از تمام حقوق اجتماعی محروم است. فاصله میان این طبقات چنان زیاد است که هیچ فردی از یک طبقه حق هیچ گونه ارتباط با طبقه دیگر را ندارد و ارتباطاتی چون خوردن، نشست و برخاست، ازدواج و حتی معاشرت معمولی هم حرام است؛ زیرا انسانی که در طبقه چاکران متولد شده، در حیات پیشین خود مرتکب گناهی شده است و این عقوبت اوست. البته هر یک از این طبقات درون خود اصناف فرعی هم دارد که تا دوهزار صنف شمرده شده است.

یکی از نتایج مهمی که از نظام طبقات کاست در هند به دست می آید، این است که هرگونه سعی بشر برای ایجاد برابری یا عدالت اجتماعی بی فایده است. بر این اساس، تلاش برای عدالت امر ضد اخلاقی است. گاندی، رهبر فقید هند، صنف نجس را هریجن یا بنده خدا نامید و تمام تلاش خود را برای برهم زدن نظام کاست به کار بست، اما در این مسیر توفیق چندانی نیافت.

منبع: کتاب آفتاب و سایه ها اثر محمدتقی فعالی






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ