سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 47
کل بازدید : 359093
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


آیین های عرفانی نوظهور هندی

الف) یوگا

یوگا سابقه ای طولانی دارد، ولی از آنجا که امروزه ظهوری جدید و گسترده یافته است، با عنوان آیین های عرفانی نوظهور مطرح شده است. یوگا از ریشه «یوج» (yuj) به معنای پیوستن، مهار کردن و جفت کردن مشتق شده است و معادل این ریشه به فارسی «یوغ»، به لاتین jangere، به فرانسه joug و به انگلیسی yoke است.

در هند بجز ادیان متعدد، مکاتب فلسفی هم وجود داشته است. فلسفه های شش گانه هند که از پانصد سال پیش از میلاد مسیح در آنجا شکل گرفته است، عبارت اند از: نیایه، ویشیشیکه، یوگا، پوروه میمانسا، ویدانته (دارای سه شاخه شنکره، راما نوجه و مدوه) و سانکهیه.

سانکهیه به عنوان یک مکتب، قدیمی ترین و مهم ترین روش فلسفی و گسترده ترین سیستم فکری هندوهاست که مقارن پدید آمدن کتاب اوپنیشادها به ظهور رسید. بانی آن «کپیله» یک قرن قبل از بودا در هند می زیست. روش فلسفی او بر جینیسم و بودیسم تأثیرگذار بود.

مکتب فلسفی سانکهیه بر ثنویت استوار است. این مکتب معتقد است که در عالم دو حقیقت ازلی وجود دارد. یکی ماده یا صورت یا «پرکریتی» که عالم محسوس و طبیعت است، و دیگری روح یا معنا یا «پوروشه» که نامحسوس است. پرکریتی یا جهان ماده از 23 عنصر جداگانه ترکیب یافته و هر عنصر دارای سه حالت است به نام های: حالت سبکی یا راحتی (ستوه)، حالت میل فعال (رجس) و حالت رکود یا جمود (تمس).

حقیقت دوم جهان یا پوروشه که همان عالم ارواح است از بی نهایت روان های منفرد تشکیل می شود. این ارواح در عالم طبیعت گرفتار بدبختی ها و آلام اند که ریشه تمامی آن ها جهل و نادانی است. (برخلاف بودا که ریشه تمام آلام را خواهش های نفسانی و امیال و آرزوها می دانست). در واقع آن ها طریقه علم و معرفت را بر اساس آیین برهمنیسم که در اوپنیشادها مذکور است برگزیدند. جهل و نادانی ناشی از این واقعیت است که انسان میان ماده و معنا یا جسم و روح تمییز نمی دهد.

براین اساس، روح در قید و بند جسم و قوای طبیعت مقهور مانده، ناگزیر می شود در یک چرخه دولاب گونه از این جهان برود و دوباره به این عالم بازگردد. تنها در صورتی که انسان به معرفت کامل نسبت به تمییز میان روح و ماده برسد، عرفان کامل حاصل کرده، به حالت استقرار و آرامش دست می یابد و در این حالت انسان طهارت محض و فنای مطلق خواهد یافت. وصول به این معرفت که باعث تمییز روح از ماده و پالایش و آلایش آن می شود نیازمند یک برنامه عملی است. این برنامه عملی همان یوگا است. بنابراین یوگا در واقع بخش عملی مکتب فلسفی سانکهیه به شمار می آید.

بعضی ریشه یوگا را در سروده های «ریگ ودا» و در مفهوم «تپس» به معنای ریاضت پی می گیرند. بعضی دیگر این احتمال را مطرح کرده اند که عناصر شمنیسم از طریق تمدن بومی هند که صفات مشترکی با شمن ها داشت به تدریج وارد یوگا شده در آن رسوخ و نفوذ کرد. واژه شمن، در میان اقوام «تونگوس» که از نظر نژادی مغول بوده اند معنای موبد یا پزشک مرد را می رسانده است. ویژگی های شمنیسم آسیایی عبارت بوده است از: ورود به طریقت سیر و سلوک، ایجاد نیروهای سحرآمیز که شمن به واسطه آن می توانسته به سفرهای روحانی برود و تسلط بر آتش به گونه ای که شمن می توانست روی آتش گداخته راه برود.

مکتب یوگا یک روش منظم ذهنی است که استمرار طریقه علم و معرفت است. این طریقه در صورتی میسر خواهد شد که یوگی کوششی عظیم برای قوت اراده و اندیشه روشن به خرج دهد تا فکر و ذهنش صفا و طهارت یابد و در این صورت به توجه فکری کامل دست یابد.

یوگا دارای شش نوع و شش شاخه است که عبارت اند از:

1. منتره یوگا: این یوگا مربوط به راهبه هایی است که در معبدهای تبتی به خواندن اوراد می پردازند. اساس منتره یوگا بر آن است که بصیرت و آگاهی درونی تنها از طریق به زبان آوردن اصوات و کلمات و جملات موسوم به منتره به دست می آید. آن ها معتقدند که ذکر منتره به تمرکز فرد برای تعالی فکر کمک می کند.

2. کرمه یوگا: این شاخه یوگا بر اساس این تفکر شکل گرفته است که از طریق سکوت و آرامش می توان به تعهدات زندگی دست یافت. فقدان نظم و برنامه ریزی از ویژگی های کرمه یوگاست. آن ها می گویند در زمان حال غوطه ور شدن و فراموش کردن گذشته و آینده به انسان استقرار و آرامش می دهد.

3. بهکتی یوگا: یوگای عبادت معمولاً برای افراد مذهبی مطرح است. در این یوگا عبادت نقشی ندارد. بلکه تمرکز بر مفهوم خدا در مراقبه مد نظر است و انسان از این طریق به دانش و معرفت دست می یابد.

4. کندالینی یوگا: این شاخه از یوگا بر اساس تحریک مرکز انرژی انسان یعنی کندالینی شکل می گیرد و روشی است برای باز کردن و فعال ساختن چاکراهای انسان.

5. راجا یوگا: این شعبه از یوگا نوعی مراقبه علمی است که به صورت سلسله مراتبی انجام می شود.

6. یوگا پاتانجلی: پاتانجلی، حکیمی است که در قرن دوم میلادی می زیست. او را رساله ای بود به نام یوگا سوتره. پاتانجلی در این اثر مهم برای یوگا هشت مرحله برشمرد. عمل به مرحله بالاتر باید بعد از عمل به مرحله ناز ل تر باشد.

یکم. مرحله یمه (پرهیزکاری ها yama): این بخش درباره تعلیم فکری و مربوط به تنظیم روابط فرد با جامعه است و خود دارای پنج زیر مجموعه است:

_ اهیمسا (بی آزاری ahimsa): این مرحله تکنیک هایی است که ما را از اعمال خشونت منع می کند. پس از جنگ جهانی دوم این عقیده مطرح شد که برای جلوگیری از خشونت، اعمال خشونت لازم است. اما گاندی با الهام از اولین اصل یمه به پیروان خود این رهنمود را داد که عمل خطا را نباید با خطای بزرگ تر یعنی خشونت پاسخ داد. بنابراین نباید کسی را به دلیل کاری که اتفاق افتاده است سرزنش کرد یا به او فحاشی نمود، نباید با کردار یا اندیشه منفی به دیگران آسیب رساند.

_ ستیه (راستگویی satya): دومین یمه برای حفظ صداقت است. همیشه باید راستگو بود؛ زیرا تنها راستی است که در نهایت به سود ماست.

_ آستیه (دزدی نکردن asteya): سومین یمه برای تسلط بر طمع است. هرگز چیزی را که به تو تعلق ندارد دنبال نکن. بنابراین نه تنها دزدی بد است بلکه هرگونه تصرف غیرمجاز در دیگران و بر دیگران ممنوع است. حتی طراحی برنامه های کلان برای اداره دیگران، سرقت به شمار می آید.

_ براهمه چاریا (پرهیز از روابط جنسی brahmacarya): چهارمین یمه برای تسلط بر لذت طلبی است. تکنیک های این یمه برای وفاداری در پیوندها و اجتناب از هرزگی و بی بندوباری است.

_ آپاری گراها (عدم حرص aparigraha): آخرین یمه تکنیک هایی است برای تسلط بر هرگونه وابستگی. از این رو معتقدند محبت و خدمت آری، اما تعلق هرگز.

دوم. نیاما (واجبات niyama): مرحله دوم یوگای پاتانجلی نیاما است که برای منطقی سازی و انضباط درونی مطرح می شود. این خود دارای مراحل پنج گانه است:

_ سوچا (نظافت و پاکی sauca): اولین نیاما تکنیک هایی است برای انضباط درونی. تزکیه درونی از راه نیکوکاری، انسان را به دانش معنوی می رساند که برای یوگی نظافت درونی را به ارمغان می آورد.

_ سانتوشا (قناعت samtosa): تکنیک هایی است برای ایجاد رضایت مندی باطنی و قانع سازی درونی. اگر انسان بتواند به بردباری و متانت دست یابد قادر خواهد بود در حالت بحرانی آرامش خود را حفظ کند.

_ تپس (ریاضت tapas): تکنیک هایی را شامل می شود که از راه ریاضت باعث تقویت اراده می شود. این تکنیک ها تلاش های آگاهانه برای تسلط بر خود و توازن و تعادل درونی است.

_ سوادایا (تعمق در کتاب مقدس svadhyaya): بخشی از تکنیک های نیاما است برای خودشناسی که از راه تعمق در کتاب مقدس پدید می آید.

_ پرانیدانا (توجه محض pranidhana): آخرین مرحله نیاماست که برای سرسپردگی و تسلیم مطلق خود وضع شده است.

سوم. آسانا (نشستن asana): یک وضعیت نشستن برای تمرکز یا مدیتیشن و مراقبت است که دارای 84 حرکت اصلی است. تمام حرکات بر اساس طب فشاری طراحی شده است که نتیجه آن بالا بردن فراوان استقامت بدن و تعالی جسمی است.

چهارم. پرانایاما (حبس دم و تنظیم نفس pranayama): علم تنفس است. پاتانجلی معتقد بود یکی از علت های اصلی مشکلات داخل بدن عدم کنترل دم و بازدم است. در این مرحله روش های مختلف تنفس آموزش داده می شود.

پنجم. پراتیهارا (فرامحسوس pratyahara): کنترل و تنظیم ارگان های حسی است تا انسان بتواند به فرامحسوس دست یابد.

ششم. دهارانا (تمرکز نیروی معنوی dharana): تمرکز تک تک حواس روی موضوعی خاص برای خودشناسی است.

هفتم. دیانا (مراقبه dhyana): نوعی مدیتیشن برای ایجاد خلأ ذهنی و دست یافتن به سکوت درون است.

هشتم. سمادهای (وصال samadhi): به معنای پیوستن و اتصال و این آخرین مرحله یوگاست.

هدف اصلی پاتانجلی از این اعمال و تکنیک ها و ریاضات این است که جسم مطیع روح شود و نوعی حالت تصفیه برای نفس پدید آید. نفس می تواند پس از گذر از این مراحل به مرحله قدوسیت و نیروانه دست یابد. اگر جوکی این مراحل را انجام دهد صاحب قدرت ها و نیروهای فوق العاده می شود. مثلاً از زمان و مکان بیرون رفته در آن واحد در چند جا می تواند حضور یابد. یا این که در هوا به پرواز درآید. این قوای معجزه آسا بر اثر رهایی و نجات نفس از قیود مادی و رنج حاصل از قانون سمساره به دست می آید.

بدن ها، نادی ها و چاکراها

برای مقدمه باید گفت که در یوگا عقیده بر آن است که انسان دارای هفت بدن و هفت چاکرا است.

بدن های هفت گانه انسان عبارت اند از: بدن مادی یا فیزیکی، بدن اثیری یا اتری، بدن ستاره ای یا احساسی یا اختری، بدن ذهنی، بدن روحانی، بدن کیهانی و بدن نیروانی. بنابراین غیر از بدن مادی که با حواس فیزیکی قابل تشخیص است، انسان دارای کالبدهای تو در توی دیگری است که واقعیت دارد، اما با حواس ظاهری قابل درک نیستند. هر کدام از آن ها دارای انرژی، شکل و رنگ خاصی است و با بدن فیزیکی در ارتباط مستقیم است.

هر یک از بدن ها ارتعاشات مخصوصی از انرژی دارد که دارای فرکانس های خاصی هم هست. مثلاً بدن اتری که به بدن فیزیکی نزدیک تر است، پایین ترین ارتعاش را از نظر فرکانس دارد و به هر میزان به بدن های بالاتر دسترسی پیدا کنیم فرکانس های انرژی آن بیشتر می شود و بالاتر می رود. هر یک از بدن ها رقصی از انرژی هستند. هرگاه انسان رو به رشد باشد، فرکانس های مربوط به بدن افزایش می یابد. آگاهی هر بدنی به میزان ارتعاشات بستگی دارد، بنابراین اگر انسان به فرم های بالاتری از انرژی دست یافت به آگاهی و هوشیاری بیشتر مجهز شده است. البته ارتعاشات و امواج انرژی بدن های مختلف در یکدیگر نفوذ می کنند، ولی کسی که قادر به دیدن آن ها باشد تفاوت میان آن ها را تشخیص می دهد.

سیستم انرژی بدن، غیر از بدن شامل دو بخش دیگر هم می شود: نادی ها و چاکراها؛ بنابراین سیستم انرژی بدن در اصل شامل سه بخش می شود: بدن های لطیف یا بدن های انرژی؛ نادی ها یا کانال های انرژی؛ چاکراها یا مراکز انرژی.

نادی ها به منزله شبکه لطیفی از شریان ها است. اصطلاح نادی در زبان سنسکریت به معنای نی، رگ یا سیاهرگ است. عملکرد آن، حمل انرژی حیات یا «پرانه» به تمام سیستم انرژی انسانی است. انرژی بدن از قسمت انتهایی ستون فقرات سرچشمه گرفته و از طریق نادی های فراوان (72000) به کل بدن و به بیرون هدایت می شود. میان نادی ها سه نادی اصلی وجود دارد: یکی نادی مستقیم که از کندالینی شروع و به سمت بالا کشیده می شود به نام «سوشومنا». در کنار این نادی دو کانال انرژی دیگر هم به صورت مارپیچ از کندالینی تا مغز سر ادامه دارد: یکی به نام «آیدا» و دیگری به نام «پینگالا». آیدا به سوراخ چپ بینی و پینگالا به سوراخ راست بینی منتهی می شود.

نیروی کندالینی در انتهای ستون مهره ها همانند ماری چنبره زده خفته است. این نیروی عظیم از راه کانال های انرژی مرکزی وارد سیستم انرژی بدن می شود. جایی که دو نادی اصلی یعنی آیدا و پینگالا به هم می رسند «چاکرا» نامیده می شود. چاکراها مراکز انرژی بدن هستند که از پایین به سمت بالا کشیده شده، هفت مرکز انرژی به وجود می آورند. در اغلب افراد نیروی کندالینی به صورت قطره قطره است که اگر در اثر رشد آگاهی بیدار شود، مانند نیروی عظیم عمل می کند و بر اثر آن چاکراها فعال می شود. این فعال سازی باعث توسعه مراکز انرژی می شود و امواجی که انسان در طول حیات نیاز دارد تأمین می شود. این امواج از بدن های لطیف مختلف می گذرند و به صورت احساسات، افکار و حواس ظاهر می شوند.

آیدا و پینگالا قادرند مستقیماً حیات را دریافت و به مراکز انرژی بدن منتقل کنند. نادی ها را باید پاک سازی کرد. یوگا برای پالایش و پاک سازی کانال های انرژی مؤثر است. یوگا در این زمینه شبیه طب سوزنی عمل می کند. تمرین های تنفسی یوگا کانال ها را پاک و انرژی بدن را متعادل می سازد.

کلمه «پرانه» به معنای انرژی حیات و انرژی مطلق است. در زبان چینی و ژاپنی به آن «چی» یا «کی» یا «گی» گفته می شود. پرانه نمایانگر تمام فرم های انرژی است و در امواج مختلف متجلی می شود. یکی از فرم های انرژی هواست و تنفس یکی از راه هایی است که از راه آن پرانه دریافت می شود. سطح آگاهی هر موجودی بستگی به امواج پرانه دارد که برای انسان قابل جذب است. آیدا و پینگالا مستقیماً پرانه را از هوا از طریق تنفس می گیرند و مواد سمی را همراه بازدم به بیرون تخلیه می کنند.

چاکراها مراکز انرژی هستند که از تقاطع دو کانال انرژی آیدا و پینگالا شکل می گیرند. امواجی را که با فرکانس های خودشان همخوانی دارند می گیرند و در واقع همانند آنتن عمل می کنند. چاکراها روزنه هایی هستند که ما را با دنیای نامحدود آن ها متصل می کنند. انرژی ها را دقیقاً به اطراف هم صادر می کنند و از این طریق «هاله بدن» تشکیل می شود. چاکراها به دو صورت باز و بسته عمل می کنند و از این طریق فعالیت های موزون یا ناموزون را شکل می دهند. خلاصه آن که هفت کالبد تنی وجود دارد و متناسب با هر یک، هفت چاکرا هم وجود دارد.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ