سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 82
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 366048
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


آنچه بعدها حتی در میان متشرعین تحت تأثیر عادات و عرف ها پیدا شد مافوق توصیه های اخلاقی اسلامی مسلم است. در عرف های متأخر حتی ذکر نام همسر نوعی کشف عورت تلقی می شود. پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را می بردند که خدیجه یا فاطمه یا ام حمیده چنین و چنان کرد؛ ولی امروز اگر یک مرجع تقلید نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل اهل بیت یا والده فلانی یا خانواده و امثال این ها ببرد کاری زشت تلقی می شود؛ در صورتی که رسول اکرم از همسرش با کلمه حمیرا تعبیر می کند که نشان دهنده زیبایی و رنگ پوست اوست. همچنین امروز یک ملای معروف و مورد توجه عوام اگر همسرش سر تا پا پو شیده نباشد و بخواهد از جلوی جمعی عبور کند امری مستنکر تلقی می شود. ستر وجه و کفین به اجماع فقهای فریقین واجب نیست، حد اکثر این است که مستحب است؛ اما اگر همسر یک روحانی موجه میان عوام، ستر وجه و کفین نکند از هر فسقی برای آن روحانی مهمتر جلوه می کند. شیخ انصاری در کتاب النکاح راجع به سیره های امروز که ارزش چندانی ندارد به موضوع نظر بر محاسن مخطوبه مثال می زند و می گوید با این که قطعاً از نظر شرعی جایز است ولی امروز اگر به شخص محترمی این چنین پیشنهاد شود که دخترت را می خواهم برای ازدواج ببینم فوق العاده مستنکر تلقی می شود. پس آنچه بعدها رخ داده بالاتر است از حدود توصیه اخلاقی اسلامی. البته خود اعراب، نه اولیای دین، در این جهت بی تأثیر نبوده اند. خشونت خاص عمری و حلول روح او حتی در مدعیان دشمنی اش سهم بسزایی در این موضوع داشته است. داستان معروف رفتن عمر به سر چشمه برای آب برداشتن و... را حتماً شنیده اید. همان طور که خواجه نصیرالدین طوسی گفته است بسیاری از افسانه ها را مردم فرزانه ساخته و پرداخته اند و منظورهای حکیمانه داشته اند. این افسانه را نیز هر که پرداخته است در حقیقت نقد حال ماست این. در جامعه ای مانند جامعه ما که معیارها فقط شعارهاست، بر روح ها و معناها کاری نیست، و جامعه ما از نظر شعار...، و برعکس از نظر شعار علوی است و از لحاظ روح و معنی ضد علوی. وای به حال کسی که بخواهد مانند علی صراحت و صلابت به خرج دهد و اسلام را بر مشایخ -آنجا که تعارض پیدا می شود- مقدم بدارد و شعارش این باشد: اِنَّ الحقَّ و الباطلَ لا یُعرَفانِ بِاَقدارِ الرِّجالِ، اِعرِفِ الحقَّ تَعرِف اَهلَهُ. من خواسته ام با ارائه... آینه به دست خشکه مقدسان بدهم... و بفهمند که از دست امثال آنها چه بر سر مسلمین آمده و می آید. آری جامعه ما جامعه شعارهاست نه جامعه مبادی و حقایق...
این فکر که زن فقط و فقط باید در کنج خانه محبوس بماند و حتی با حفظ حریم و رعایت عفاف هم از علم و از هر کمالی الزاماً باید محروم بماند و کاری جز اطفاء شهوت مرد و خدمتکاری او ندارد... که علاوه بر این که با اسلام جور در نمی آید بر ضد عواطف انسانی است. به طور کلی افرادی که به دین می گروند و سپس بیرون می روند از افرادی که از اول گرایش پیدا نکرده اند خشن تر و ضد انسان تر می شوند؛ زیرا دین به حکم نیروی عظیم خود همه عواطف دیگر انسانی را تحت الشعاع قرار می دهد و اگر رفت همه آنها را که در خود هضم و جذب کرده بود نیز با خود می برد. این است که افرادی که زمانی متدین بوده و سپس بی دین شده اند از بی دین های اولی خشن تر و بی عاطفه تر و خطرناک تر می شوند.
اما خطرناک تر از این طبقه، متدینان منحرف شده و کج سلیقه خشکه مقدس اند. این طبقه علاوه بر این که عواطف انسانی شان تحت الشعاع عاطفه دینی قرار گرفته و از تأثیر مستقل افتاده، نیروی دین به حکم این که منحرف شده اثر خود را نمی بخشد و از آن طرف چون زایل نشده و به صورت انحرافی کار می کند به همان قدرت که مقتضای نیروی دین است فعال است. این ها دیگر از هر سبع خطرناک تر و وحشتناک ترند. تارخ نشان می دهد که بی رحمانه ترین جنگ ها، کشتارها، زجر و شکنجه ها به وسیله خشکه مقدسان صورت گرفته است. بزرگ ترین نمک نشناسی ها را این ها انجام می دهند زیرا یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعاً. جنگ های صلیبی، جنگ های خوارج، حتی فاجعه کربلا ساخته دست این طبقه است...

منبع: کتاب پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مسأله حجاب اثر شهید مطهری






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ