سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 99
بازدید دیروز : 19
کل بازدید : 365875
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


پس از آن حضرت رو کرد به رأس الجالوت و فرمود: ای یهودی روی با من کن. به حق ده معجزه ای که بر موسی بن عمران نازل شد، آیا یافته ای در تورات خبر محمد و امت او را که نوشته شده: "هرگاه آمد امت اخیره، اتباع راکب بعیر که تسبیح می کنند پروردگار را، از روی جد، به تسبیح جدید در عبادت خانه های تازه؛ تسبیح ایشان غیر از آن تسبیحی است که امت سابق تسبیح می نمودند. پس باید پناه جویند بنی اسرائیل به سوی ایشان و به سوی ملک ایشان، تا مطمئن شود دل های ایشان. پس به درستی که در دست ایشان است شمشیرهایی، که به آن شمشیرها از امت های گمراه در اطراف زمین انتقام کشند." ای یهودی آیا این در تورات نوشته است؟

رأس الجالوت گفت: بلی ما چنین یافته ایم.

پس از آن به جاثلیق فرمود: ای نصرانی چگونه است علم تو به کتاب اشعیا؟

گفت: می دانم آن را، حرف به حرف.

فرمود به جاثلیق و رأس الجالوت: آیا می دانید این از کلام اوست: "ای قوم من دیدم صورت راکب حمار را، در حالتی که لباس نور پوشیده بود. دیدم راکب بعیر را، که روشنایی او مثل روشنایی ماه بود."

گفتند: راست است. اشعیا چنین گفته است.

حضرت رضا علیه السلام فرمود: ای نصرانی آیا می دانی در انجیل، گفته عیسی را که: "من به سوی پروردگار شما و پروردگار خود خواهم رفت. بارقلیطا می آید. اوست کسی که گواهی دهد بر من به حق، چنان چه من از برای او گواهی دادم. اوست کسی که تفسیر کند از برای شما، هر چیزی را. اوست کسی که ظاهر کند فضیحت ها و رسوایی های امت ها را. اوست کسی که می کشد ستون کفر را."

پس جاثلیق گفت: ذکر نکردی چیزی را در انجیل، مگر آن که ما اقرار داریم به آن.

امام فرمود: این در انجیل هست؟

گفت: بلی.

امام فرمود: ای جاثلیق آیا خبر نمی دهی مرا از انجیل اول هنگامی که مفقود و گم کردید، آن را نزد یکی یافتید و چه کسی گذاشت برای شما این انجیل را؟

جاثلیق گفت: ما مفقود نکردیم انجیل را، مگر یک روز. پس یافتیم آن را تر و تازه. بیرون آوردند آن را برای ما، یوحنّا و متی.

امام فرمود: چه قدر کم است معرفت تو به احوال انجیل و علمای انجیل. پس اگر چنان باشد که تو گمان می کنی، چرا اختلاف کردید در انجیل. این اختلاف در انجیلی واقع شد که امروز در دست شماست. پس اگر این در عهد اول باقی بود، و انجیل اول بود، در آن اختلافی نمی شد. لکن من علم این را به تو یاد می دهم. بدان، چون انجیل اول مفقود شد، نصارا اجتماع کردند نزد علمای خود و گفتند: عیسی بن مریم کشته گشت و ما انجیل را مفقود نمودیم. شما علمای ما هستید. پس چیست نزد شما؟ الوقا و مرقابوس گفتند: انجیل در سینه های ماست. از سینه بیرون می آوریم، سفر به سفر، در حق هر که هست. پس محزون نباشید بر آن و خالی نگذارید کنیسه ها را از آن. پس همانا تلاوت می کنیم انجیل را بر شما، در حق هر که نازل شده، سفر به سفر تا تمام آن را جمع کنیم. پس الوقا، مرقابوس، یوحنّا و متی ساختند این انجیل را برای شما، بعد از این که مفقود کردید انجیل اول را. این چهار نفر، شاگردان علمای اوّلین بودند. آیا دانستی این را؟

جاثلیق گفت: من قبل از این نمی دانستم. الآن به آن دانا شدم. بر من ظاهر شد علم تو به انجیل. شنیدم چیزهای چند، از آن چه می دانی که قلب من گواهی می دهد بر حقیقت آن. طلب می کنم زیادتی و بسیاری فهم را.

امام فرمود: شهادت این ها نزد تو چگونه است؟

گفت: جایز و مسموع است. این ها علمای انجیل هستند و هر چه شهادت دهند، حق است.

پس حضرت رضا به مأمون و حضّار از اهل بیت خود و غیر ایشان فرمود: گواه و شاهد باشید.

عرض کردند: گواه هستیم.

پس به جاثلیق فرمود: به حق فرزند و مادر او، عیسی و مریم، آیا می دانی که متی گفت: عیسی، فرزند داوود بن ابراهیم بن اسحاق بن یعقوب بن یهود بن حضرون است؟ مرقابوس در نسب عیسی بن مریم گفت: عیسی کلمه خداست که حلول کرده است در جسد آدمی؛ پس انسان شده است؟ و الوقا گفت: عیسی بن مریم و مادر او، دو انسان بودند از گوشت و خون. پس روح القدس در ایشان داخل شد. ای جاثلیق تو قائل هستی بر آن که شهادت عیسی در حق خودش، حق است؛ که گفته: می گویم به شما ای حواریون به درستی که صعود نکند به آسمان، مگر کسی که از آسمان نازل شده باشد، مگر راکب بعیر، خاتم انبیا. پس به درستی که او صعود کند به آسمان و فرود آید. چه می گویی در این قول؟

جاثلیق گفت: این قول عیسی است انکار نمی کنیم آن را.

امام فرمود: چه می گویی در شهادت دادن الوقا، مرقابوس و متی بر عیسی و آن چه نسبت به او دادند؟

جاثلیق گفت: دروغ گفتند بر عیسی.

امام فرمود: ای قوم آیا جاثلیق این علما را پاک ندانست و شهادت نداد که این ها علمای انجیل هستند و قول آن ها حق است؟

جاثلیق گفت: ای عالم مسلمانان دوست می دارم که مرا عفو فرمایی از امر این علما.

امام فرمود: عفو کردم، ای نصرانی سؤال کن از آن چه خواهی.

جاثلیق گفت: سؤال کند از تو، غیر از من. به حق حضرت مسیح گمان نمی کنم که در علمای مسلمانان مانند تو باشد.

پس رو کرد حضرت رضا علیه السلام به رأس الجالوت و فرمود: تو از من سؤال می کنی، یا من از تو سؤال کنم؟

گفت: بلکه من سؤال می کنم. از تو دلیلی نمی پذیرم مگر این که از تورات یا انجیل یا زبور داوود باشد یا چیزی باشد که در صحف ابراهیم و موسی باشد.

امام فرمود: قبول مکن از من، حجت و دلیلی مگر به آن چیزی که تنطق کرده به آن تورات بر زبان موسی بن عمران و انجیل بر زبان عیسی بن مریم و زبور بر زبان داوود.

پس رأس الجالوت گفت: از کجا ثابت می کنی نبوت محمد را؟

امام فرمود: شهادت داده به نبوت او، موسی بن عمران، عیسی بن مریم و داوود خلیفه خدا در زمین.

گفت: ثابت کن قول موسی بن عمران را.

امام فرمود: ای یهودی آیا می دانی موسی وصیت نمود با بنی اسرائیل و فرمود به ایشان: به زودی بیاید بر شما پیغمبری از اخوان و برادران شما. تصدیق کنید او را و کلام او را بشنوید؟ پس آیا می دانی از برای بنی اسرائیل، برادرانی غیر از اولاد اسماعیل؟ اگر بدانی و بشناسی خویشی یعقوب را با اسماعیل و سبب و قرابتی که میان ایشان بود از جانب ابراهیم.

رأس الجالوت گفت: بلی این گفته موسی است. ما او را رد نمی کنیم.

امام فرمود: آیا از برادران بنی اسرائیل، پیغمبری هست غیر از محمد؟

گفت: نه.

امام فرمود: آیا این نزد شما صحیح نیست؟

گفت: بلی، صحیح است.

لکن من دوست می دارم که تصریح کنی نبوت محمد را از تورات.

امام فرمود: آیا انکار می کنید که در تورات است ما را به کتابی تازه، بعد از خرابی بیت المقدس؟ مقصود از کتاب تازه قرآن است. آیا می شناسی این را و تصدیق داری به او؟

رأس الجالوت گفت: حیقوق پیغمبر این ها را گفته است و ما منکر نیستیم قول او را.

امام فرمود: داوود در زبور خود گفته و تو آن را قرائت می کنی: پروردگارا مبعوث گردان کسی را که برپا کند سنت را، بعد از زمان فترت؛ منقطع شدن آثار نبوت و مندرس شدن دین. پس آیا می شناسی پیغمبری را که برپا کرد سنت را، بعد از زمان فترت غیر از محمد؟

رأس الجالوت گفت: این قول داوود است. ما می دانیم آن را و انکار آن نمی کنیم. لکن مقصود او به این کلام، عیسی است و ایّام او فترت است.

امام فرمود: جهل داری و نمی دانی که حضرت عیسی مخالفت سنت ننمود. موافق بود با سنت تورات، تا این که حق تعالی او را به آسمان بالا برد. در انجیل نوشته است: «ابن البرّه، رونده است بارقلیطا بعد از او آینده است. او سبک می کند بارها را و تفسیر می کند برای شما هر چیزی را. گواهی می دهد برای من، همچنان که من گواهی دادم برای او. من آوردم برای شما امثال را و او می آورد برای شما تأویل را.» آیا تصدیق می کنی این ها را در انجیل؟

گفت: آری، انکار نمی کنم آن را.

پس امام فرمود: ای رأس الجالوت، سؤال بکنم از تو، از پیغمبر تو، موسی بن عمران؟

گفت: سؤال کن.

فرمود: چه دلیل داری بر اثبات نبوت موسی؟

گفت: دلیل من آن است که معجزه آورد از برای نبوت خود، به چیزی که احدی از پیغمبران قبل از او نیاوردند.

فرمود: چه معجزه آورد؟

گفت: مثل شکافتن دریا، و عصا اژدها شدن بر دست او؛ زدن آن بر سنگ و جاری شدن چشمه ها از آن؛ بیرون آوردن ید بیضا، از برای نظرکنندگان و علامت های دیگر که خلق، قدرت بر مثل آن ندارند.

امام فرمود: راست گفتی در این که حجت و دلیل او بر نبوتش این بود، که آورد چیزهایی که خلق، قدرت بر مثل آن نداشتند. آیا چنین نیست که هر که ادعای نبوت کرد، پس از آن آورد چیزی را که خلق بر مثل آن قدرت نداشتند، واجب است بر شما تصدیق او؟

گفت: نه. زیرا موسی نظیری نداشت؛ به جهت آن جایگاه و قربی که نزد خدا داشت. بر ما واجب نیست اقرار و اعتراف بر نبوت هر کسی که ادعای پیغمبری کند، مگر آن که مثل موسی معجزه آورد.

امام فرمود: پس چگونه اقرار نمودید به پیغمبرانی که قبل از موسی بودند. حال آن که دریا را نشکافتند و از سنگ دوازده چشمه جاری نساختند. دست های ایشان مثل دست های موسی، بیضا بیرون نیامدند و عصا را اژدهای رونده نکردند.

رأس الجالوت گفت: من به تو گفتم که هر وقت آوردند بر نبوت خود، علامات و معجزه ای را که خلق، قدرت نداشته باشند مثل آن را بیاورند؛ اگرچه معجزه ای بیاورند که موسی نیاورده باشد، یا آورده باشند بر غیر آن چه موسی آورده، واجب است تصدیق ایشان.

امام فرمود: ای رأس الجالوت، پس چه منع کرده تو را از اقرار و اعتراف به نبوت عیسی بن مریم؛ حال آن که زنده می کرد مردگان را، خوب می کرد کور مادرزاد و پیس را و از گل می ساخت شکل مرغ و در آن می دمید، پس به اذن خداوند پرواز می کرد؟

رأس الجالوت گفت: می گویند چنین می کرد. لکن ما او را مشاهده ننمودیم.

امام فرمود: آیا گمان می کنی آن معجزه هایی که موسی آورد مشاهده کرده ای؟ مگر نه این است که اخباری از معتمدان اصحاب موسی به تو رسیده، که موسی چنین می کرد؟

گفت: بلی.

امام فرمود: پس عیسی بن مریم چنین است. اخبار متواتره آمده است که عیسی چنین و چنان معجزه آورد. پس چگونه شما تصدیق می کنید موسی را و تصدیق نمی کنید عیسی را؟

رأس الجالوت نتوانست جواب گوید.

امام فرمود: همچنین است امر محمد و معجزه هایی که آورده و امر هر پیغمبری که حق تعالی او را مبعوث نموده. از آیات و معجزات محمد، این بود که آن حضرت یتیمی بود فقیر، شبان و اجیر. کتابی نیاموخته بود و نزد معلمی نرفته بود که چیزی بیاموزد. پس آورد قرآنی، که در اوست قصه های پیغمبران و خبرهای آن ها، حرف به حرف، و خبرهای گذشتگان و آیندگان تا روز قیامت. آن حضرت بود که خبر می داد مردم را به اسرار پنهانی آن ها و هر عملی که در خانه های خود می کردند. آیات و معجزات بسیار می آورد، که به شمار نمی آید.

رأس الجالوت گفت: صحیح نشده نزد ما، خبر عیسی و محمد. از برای ما جایز نیست که اقرار کنیم از برای این دو نفر، به چیزی که نزد ما صحیح نشده.

امام فرمود: پس دروغ گفته اند این گواهان که گواهی داده اند از برای عیسی و محمد؛ انبیایی که کلام ایشان را ذکر کرده اند و اقرار به آن نموده اند.

آن یهودی از جواب دادن باز ماند و جواب نداد.

پس حضرت نزد خود خواند هربذ اکبر را، که بزرگ آتش پرستان بود. به او فرمود: خبر بده مرا از زردشت، که گمان می کنی پیغمبر توست. چیست دلیل تو بر نبوت او؟

گفت: معجزه ای آورد به چیزی که کسی پیش از او نیاورد. ما مشاهده نکردیم؛ لکن اخبار از پیشینیان ما، از برای ما وارد شده است، به این که او حلال کرده است از برای ما، چیزی را که کسی غیر از او حلال نکرده است. پس ما او را متابعت کردیم.

امام فرمود: چنین است که چون اخباری از برای شما آمده است و به شما رسیده است، متابعت کرده اید پیغمبر خود را؟

گفت: بلی.

فرمود: به سایر امت های گذشته هم اخباری رسیده است، به آن چه که آوردند پیغمبران و آن چه آورد موسی، عیسی و محمد علیهم السلام. پس چیست عذر شما در اقرار نکردن از برای ایشان؟ زیرا که اقرار شما بر زردشت، از جهت خبرهای متواتره است؛ که آورد چیزی را که غیر او نیاورده.

هربذ در همین جا از کلام منقطع شد، و دیگر چیزی نیاورد.

پس حضرت رضا علیه السلام فرمود: ای قوم، اگر در میان شما کسی باشد که مخالف اسلام باشد و بخواهد سؤال کند، سؤال کند، بدون شرم و خجالت.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ