سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 119
بازدید دیروز : 19
کل بازدید : 365895
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


تحلیل و بررسی

یک. سحر به هر شکلی که باشد و به هر رنگی که درآید نادرست است و به هیچ وجه قابل تأیید شریعت اسلام نیست و پیداست که یک امر نادرست هرگز نمی تواند اساس عرفان راستین باشد؛ زیرا فعل نادرست، مخالفت خداست و روشن است که با مخالفت خدا نمی توان به او نزدیک شد و عرفان چیزی جز تقرب به ساحت قدس ربوبی نیست.

دو. درباره مسأله «رؤیابینی» باید گفت که رؤیابینی دو معنا دارد. در عرفان سرخ پوستی، رؤیابینی به معنای تفسیر و برداشت از دنیاست، اما در اندیشه های پائولو کوئیلو، رؤیابینی به معنای آمال و آرزوهای دنیایی است. نکته مهم این که اگر دنیای هر کس برداشت او از دنیا باشد، این مطلب به زبان فلسفی یعنی تفکیک واقعیت از برداشت از واقعیت و این همان چیزی است که در دستگاه فکری کانت با عنوان «نومن و فنومن» یا «بود و نمود» مطرح شده است. این تفکر فلسفی یک نگرش ایده آلیسمی است و از همین روست که کانت را در تاریخ فلسفه با عنوان ایده آلیسم آلمان طبقه بندی می کنند.

ایده آلیسم شکلی از شکاکیت است و شکاکیت چندین مرحله و دوره در تاریخ تفکر غربی دارد و ما اکنون در دوره شکاکیت مدرن و نوین قرار داریم. شکاکیت نوین دو شکل دارد: شکاکیت فلسفی که از دکارت آغاز می شود و شکاکیت دینی که آغازگر آن هیوم است. از سوی دیگر باید توجه داشت که شکاکیت به طور کلی سه گونه است: شکاکیت از راه استدلال؛ شکاکیت از راه سؤال؛ شکاکیت مزاجی. اما مهم ترین نوع شکاکیت، شکاکیت از راه استدلال است. یعنی استدلالی ارائه شود که نتیجه آن نفی معرفت و یقین باشد. شکاکان امروزه دلایل متعددی برای مدعای خود بیان کرده اند که در محل خود ارائه و نقد شده است. به طور خلاصه باید گفت از راه علم حضوری معرفت یقینی قابل دستیابی است و نیز از طریق برخی از انواع معرفت حصولی مثل بدیهیات اولیه، معرفت یقینی در دسترس است.

سه. استفاده از گیاهان و داروهای توهم زا نه تنها انسان را به واقعیت نزدیک نمی کند، بلکه واقعیت را دور از دسترس قرار می دهد؛ به همین دلیل بود که کاستاندا در دوره بعد یعنی از کتاب سومش به بعد آن را حیله دانست و ترک گفت؛ بنابراین این گونه گیاهان راهی برای دستیابی به واقعیت نیست. از سوی دیگر استفاده از این گونه گیاهان کجا و عرفان و معنویت راستین کجا.

چهار. مسأله ای که دون خوان به عنوان حماقت ساختگی مطرح کرد، چیزی شبیه ایده ملامتیون یا قلندران در تصوف اسلامی است. ملامتیه کسانی بودند که کارهای نیک خود را پنهان می داشتند و قلندران کسانی بودند که بجز آن، تظاهر به کار بد هم داشته اند. این گونه افکار و اعمال، انحراف از هر گونه شریعت آسمانی است و پذیرفتنی نیست.

پنج. نفی گذشته شخصی چیزی جز نفی هویت نیست و این پدیده ای است که امروزه به عنوان یک بحران به نام «بحران هویت» مطرح است و متفکران در صدد یافتن راه حل های مناسب برای آن هستند.

شش. در اندیشه های عرفانی سرخ پوستی، خدا، قیامت، وحی، نبوت و امامت جایگاهی ندارند؛ زیرا این گونه مکاتب عمدتاً عرفان های ساخته انسان اند و در زمره عرفان های انسان مدار و دنیوی دسته بندی می شوند.

هفت. حداکثر چیزی که درباره عرفان ساحری دون کاستاندا می توان گفت این است که این مکتب بیشتر شامل یک سلسله توصیه های اخلاقی و به دنبال زندگی بهتر است؛ اما باید توجه داشت که این ها نه عرفان است نه حتی یک مکتب اخلاقی کامل و راستین.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ