سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 76
کل بازدید : 360192
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


سرجان ملکم انگلیسی در تاریخ ایران می نویسد:

"پیروان پیغمبر عربی از پایداری و لجاجی که ایرانیان در دفاع از ملک و مذهب خویش نمودند، چنان در خشم بودند که چون دست یافتند هر چیز را که موجب تقویت ملیت دانستند عرضه تخریب و هلاک ساختند. شهرها با خاک یکسان و آتشکده ها با آتش سوخته شد و موبدان را که مأمور مواظبت امور و مباشرت خدمات معبدها و هیکل ها بودند از دم‏ تیغ گذراندند و کتب فضلای ملت اعم از آنکه در مطلق علوم نوشته شده بود یا در تاریخ و مسائل مذهبی با کسانی که این گونه کتاب ها در تصرف ایشان‏ بود در معرض تلف آوردند، عرب متعصب بجز قرآن در آن ایام نه کتابی‏ می‏دانست و نه می‏خواست بداند. موبدان را مجوس و ساحر می‏دانستند و کتب‏ ایشان را کتب سحر می‏نامیدند. از حال کتب یونان و روم می‏توان قیاس کرد که کتب مملکتی مثل ایران چقدر از آن طوفان باقی خواهد ماند."

آنچه این به اصطلاح مورخ می‏گوید خیلی تازگی دارد، زیرا در هیچ سند و مدرک تاریخی یافت نمی‏شود، ناچار باید فرض کنیم که این مورخ به سند و مدرکی دست یافته که چشم هیچ حلال زاده‏ای آن را ندیده و دست احدی به آن‏ نرسیده و مصلحت هم نبوده است که آن سند و مدرک افشا شود. آری ناچاریم‏ چنین فرض کنیم زیرا اگر چنین فرض نکنیم ناچاریم خدای ناخواسته در حسن‏ نیت و کمال صداقت و نهایت راستگویی این مورخ عظیم الشأن که البته هیچ‏ مأموریتی از طرف وزارت امور خارجه انگلستان برای تألیف این کتاب‏ نداشته است اندکی تردید روا داریم و چنین چیزی چگونه ممکن است ؟ آنچه این مورخ در اسناد و مدارک غیر مرئی که جز در آرشیو وزارت امور خارجه انگلستان پیدا نخواهد شد، یافته است این است که اولاً بر خلاف گفته همه مورخین، ایرانیان در دفاع از ملک و مذهب خویش پایداری و لجاج‏ می‏نمودند و با آن همه پایداری ها و لجاج ها و با آن جمعیت فراوان که بالغ‏ بر صد و چهل میلیون در آن عصر تخمین زده شده است و با آن همه ساز و برگها از یک جمعیت چهل پنجاه هزار نفری عرب پابرهنه که از لحاظ عدد کمتر از یک دهم سربازان تحت السلاح ایران بودند و از لحاظ ساز و برگ‏ جنگی طرف مقایسه نبودند و به فنون جنگی آن روز نیز چندان وارد نبودند، شکست خوردند، پس قطعاً این شکست را طبق‏ اظهارات این نویسنده باید به حساب پفیوزی ملت ایران گذاشت نه به‏ حساب نارضایی آنها از حکومت و آیین و نظامات داخلی خود و نه به حساب‏ جاذبه آیین و ایدئولوژی جدید به نام اسلام.

ثانیاً شهرهای ایران به وسیله اعراب مسلمان با خاک یکسان شده است. این شهرها در کجا بوده و چه نامی داشته است و در کدام کتاب تاریخ نام‏ آنها برده شده است؟ جوابش را خود سرجان ملکم باید بدهد.

ثالثاً موبدان و مباشران معبدها از دم تیغ گذرانده شده‏اند و آتشکده‏ها با آتش سوخته شده است، اما اینکه مورخینی مانند مسعودی و مقدسی و غیر آنان نوشته اند که تا زمان آنها (در حدود قرن چهارم) هنوز آتشکده‏ها باقی و پا بر جا بوده است و حتی امرای مسلمان ضمن پیمان عهد متعهد می‏شدند که معابد اهل کتاب و از آن جمله مجوس را حفظ کنند، مطلبی است‏ که آقای سرجان ملکم نمی‏خواهد بحثی در آن باره بکند.

رابعاً کتابهای علمی و مذهبی ایران و کسانی که این کتاب ها در تصرفشان‏ بوده است یکجا در معرض تلف واقع شده‏اند. ما بعداً تحت عنوان کتابسوزی در این باره مفصلاً بحث خواهیم کرد.

خامساً اعراب مسلمان موبدان را ساحر و کتب مجوس را کتاب سحر می‏نامیدند این نیز مطلبی است که برای اولین بار از زبان این مورخ بی‏ غرض باید شنیده شود.

منبع: کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران اثر شهید مطهری






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ