سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 68
بازدید دیروز : 19
کل بازدید : 365844
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


آنچه بعدها حتی در میان متشرعین تحت تأثیر عادات و عرف ها پیدا شد مافوق توصیه های اخلاقی اسلامی مسلم است. در عرف های متأخر حتی ذکر نام همسر نوعی کشف عورت تلقی می شود.ادامه مطلب...

  

از جمله خاصیت های بشر افراط و تفریط است، انسان اگر در حد اعتدال‏ بایستد کوشش‏ میکند زمان را با نیروی علم و ابتکار و سعی و عمل جلو ببرد ، کوشش میکند خود را با مظاهر ترقی و پیشرفت زمان تطبیق دهد و هم کوشش میکند جلو انحرافات زمان را بگیرد و از همرنگ شدن با آنها خود را برکنار دارد. اما متأسفانه همیشه اینطور نیست، دو بیماری خطرناک همواره آدمی را در این زمینه تهدید میکند: بیماری جمود و بیماری جهالت، نتیجه بیماری‏ اول توقف و سکون و باز ماندن از پیشروی و توسعه است و نتیجه بیماری دوم‏ سقوط و انحراف است.
جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خو نمیگیرد و جاهل هر پدیده نوظهوری را به نام مقتضیات زمان ، به نام تجدد و ترقی موجه میشمارد .
جامد هر تازه‏ای را فساد و انحراف می‏خواند و جاهل همه را یک جا به حساب‏ تمدن و توسعه علم و دانش میگذارد .
جامد میان هسته و پوسته، وسیله و هدف فرق نمیگذارد، از نظر او دین‏ مأمور حفظ آثار باستانی است، از نظر او قرآن نازل شده است برای اینکه‏ جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب‏ نماید.
از نظر او عمه جزو خواندن، با قلم نی نوشتن، از قلمدان مقوائی‏ استفاده کردن، در خزانه حمام شستشو کردن، با دست غذا خوردن، چراغ‏ نفتی سوختن، جاهل و بیسواد زیستن را به عنوان شعائر دینی باید حفظ کرد.
جاهل برعکس، چشم دوخته ببیند در دنیای مغرب چه مد تازه و چه عادت‏ نوی پیدا شده است که فورا تقلید کند و نام تجدد و جبر زمان روی آن‏ بگذارد .
جامد و جاهل متفقا فرض میکنند که هر وضعی که در قدیم بوده است، جزء مسائل و شعائر دینی است، با این تفاوت که جامد نتیجه میگیرد این شعائر را باید نگهداری کرد و جاهل نتیجه میگیرد اساسا دین ملازم است با کهنه پرستی و علاقه به سکون و ثبات.
در قرون اخیر مسئله تناقض علم و دین در میان مردم مغرب زمین زیاد مورد بحث و گفت و گو واقع شده است. فکر تناقض دین و علم دو ریشه‏ دارد، یکی این که کلیسا پاره‏ای از مسائل علمی و فلسفی قدیم را به عنوان‏ مسائل دینی که از جنبه دینی نیز باید به آنها معتقد بود پذیرفته بود و ترقیات علوم خلاف آنها را ثابت کرد. دیگر از این راه که علوم وضع زندگی‏ را دگرگون کرد، و شکل زندگی را تغییر داد.
جامدهای متدین نما همانطوری که به پاره‏ای مسائل فلسفی بی جهت رنگ‏مذهبی دادند شکل ظاهری مادی زندگی را هم میخواستند جزء قلمرو دین بشمار آورند، افراد جاهل و بی خبر نیز تصور کردند که واقعا همین طور است و دین برای زندگی مادی مردم شکل و صورت خاصی در نظر گرفته است. و چون به‏ فتوای علم باید شکل مادی زندگی را عوض کرد پس علم فتوای منسوخیت دین را صادر کرده است.
جمود دسته اول و بی خبری دسته دوم فکر موهوم تناقض علم و دین را به وجود آورد. 

منبع: کتاب نظام حقوق زن در اسلام اثر شهید مطهری


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ